معنی متناقض
متناقض
((مُ تَ قِ))
مخالف و ضد یکدیگر
تصویر متناقض
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متناقض
متناقض
متناقض
چیزی که مخالف و ضد دیگری باشد، دارای تناقض
فرهنگ فارسی عمید
متناقض
متناقض
عهد و پیمان شکننده
فرهنگ لغت هوشیار
متناقض
متناقض
Conflicting, Contradicting, Contradictory, Paradoxical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
متناقض
متناقض
conflitante, contraditório, paradoxal
دیکشنری فارسی به پرتغالی
متناقض
متناقض
widersprüchlich, paradox
دیکشنری فارسی به آلمانی
متناقض
متناقض
sprzeczny, paradoksalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
متناقض
متناقض
противоречащий , противоречивый , парадоксальный
دیکشنری فارسی به روسی
متناقض
متناقض
суперечливий , суперечливий , парадоксальний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
متناقض
متناقض
tegenstrijdig, paradoxaal
دیکشنری فارسی به هلندی