جدول جو
جدول جو

معنی متنازع

متنازع((مُ تَ زِ))
کسی که با دیگری در نزاع و کشمکش است
تصویری از متنازع
تصویر متنازع
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متنازع

متنازع

متنازع
همدیگر خصومت کننده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مشغول به نزاع و خصومت میان خود. (ناظم الاطباء) ، از همدیگر گیرندۀ چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تنازع شود.
(ناظم الاطباء). مورد نزاع. آنچه بر سر تصاحب آن با یکدیگر ستیزه کنند و در اصل متنازع فیه است: مراتب میان اصحاب مروت... مشترک و متنازع است. (کلیله و دمنه). رجوع به ترکیب همین کلمه شود.
- متنازع فیه، چیزی که در آن نزاع شده باشد و چیزی که محل نزاع و گفتگوباشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

متنازل

متنازل
با همدیگر پیکار وکشش کننده. (آنندراج) (منتهی الارب). نزول کننده با همدیگر در میان میدان و پیکار کننده با همدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تنازل شود
لغت نامه دهخدا

متنازک

متنازک
همدیگر را نیزه زننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا