جدول جو
جدول جو

معنی متن

متن((مَ))
نوشته داخل صفحه که شامل حاشیه نمی شود، زمین بلند، جمع متون
تصویری از متن
تصویر متن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متن

متن

متن
پشت، درون چیزی
نوشته، مکتوب
مقابلِ حاشیه، بخش اصلی یک نوشته یا صفحه
متن
فرهنگ فارسی عمید

متن

متن
دور و بعید و با فاصله. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

متن

متن
کفانیدن خایۀ قچقار را و بیرون آوردن خصیه وی. (منتهی الارب) (آنندراج). کفانیدن خایۀ آن قچقار را و درآوردن تخم و همه رگهای آن را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوشش خایۀکبش شکافتن و خایۀ وی با رگها بیرون آوردن. (تاج المصادر بیهقی) ، جای گرفتن و اقامت کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، گائیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). گائیدن آن زن را. (ناظم الاطباء). نکاح کردن با زن. (از محیط المحیط) (از ذیل اقرب الموارد) ، سوگند خوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). سوگند یادکردن. (ناظم الاطباء) (ازمحیطالمحیط) ، زدن یا سخت زدن. (منتهی الارب) (آنندراج) : متن فلاناً، زد فلان را و یا سخت زد فلان را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رفتن در زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، دراز کشیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) : متن الشی، دراز کشید آن چیز را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، بر پشت کسی زدن. (از منتهی الارب) (آنندراج). بر پشت زدن. (تاج المصادر بیهقی) : متن فلاناً (از باب ضرب و نصر) ، زد بر پشت فلان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

متن

متن
نوشته، مکتوب، مضمون، محتوا، موضوع، زمینه
متضاد: حاشیه، سطح، گستره، پهنه
متضاد: حاشیه، میان، درون، نقش، بوم، بخش اصلی
فرهنگ واژه مترادف متضاد