معنی متفق متفق((مُ تَّ فِ)) با هم یکی شده، یک دل و یک جهت، متحد شده، سازگار، همراه، مصمم، قصد کننده، القول هم صدا، هم کلام متفق الرأی: کنایه از همدستان، هم رأی تصویر متفق فرهنگ فارسی معین