معنی متفطن - فرهنگ فارسی معین
معنی متفطن
- متفطن((مُ تَ فَ طِّ))
- کسی که امور را به زیرکی و هوش دریابد، زیرک و باهوش، جمع متفطنین
تصویر متفطن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متفطن
متفطن
- متفطن
- زبیرک باهوش کسی که امور را بزیرکی و هوش در یابد زیرک و باهوش جمع متفطنین
فرهنگ لغت هوشیار
متفطن
- متفطن
- زیرک و باتدبیر و با اندیشه و فکر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
متوطن
- متوطن
- کسی که در شهری اقامت کند و آنجا را وطن خود قرار دهد
فرهنگ فارسی عمید
متفنن
- متفنن
- دیسان دگر گون شونده، خوشگذران آسان پسند گوناگون شونده، ببازیها و تفریحات گوناگون مشغول شونده، کسی که بعلوم و فنون مختلف اشتغال ورزد جمع متفننین
فرهنگ لغت هوشیار