معنی متعلقه - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متعلقه
متعلقه
- متعلقه
- زن شخص. (ناظم الاطباء) : بابا پیروک و متعلقه اش ویلان و سرگردان سیر بیابانها همی کردند. (ولنگاری، قضیۀ نمک ترکی، صادق هدایت چ چهارم امیرکبیر، ص 169)
لغت نامه دهخدا
متعلمه
- متعلمه
- متعلمه در فارسی مونث متعلم میلاو شاگرد مونث متعلم جمع متعلمات
فرهنگ لغت هوشیار