جدول جو
جدول جو

معنی متظلم شدن

متظلم شدن((~. شُ دَ))
درخواست رفع ظلم و ستم نمودن
تصویری از متظلم شدن
تصویر متظلم شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متظلم شدن

متالم شدن

متالم شدن
درد کشیدن دردمند شدن درد کشیدن دردمند شدن: خاطر عاطر حضرت صاحبقران از حدوث آن واقعه بغایت متالم شد
فرهنگ لغت هوشیار

متحمل شدن

متحمل شدن
زیر بار رفتن تحمل کردن، یا متحمل نشدن، تحمل نکردن، بروی خود نیاوردن اعتنا نکردن: ذوالقدر... از جنگ فرار کرده در راه بخدمت نواب اشرف (شاه اسماعیل) رسیده دور جمجمه هر چند شاه او را صدا زده متحمل نشده
فرهنگ لغت هوشیار

متبرم شدن

متبرم شدن
آزردن آزرده شدن آزرده شدن بستوه آمدن: دل از جان شیرین سیر آمده جان از زندگانی مستلذ متبرم شده
فرهنگ لغت هوشیار

متوهم شدن

متوهم شدن
سمرادیدن، هراسیدن گمان بردن خیال کردن، ترسیدن خوف داشتن: سلطان طاهر از آن حال متوهم شد
فرهنگ لغت هوشیار

متولد شدن

متولد شدن
زاییده شدن بوجود آمدن: از جانور آنچه از عفونات متولد شود چون انواع کرم و مگس بی حس نباشند
فرهنگ لغت هوشیار