جدول جو
جدول جو

معنی متدرجاً

متدرجاً((مُ تَ دَ رِّ جَ نْ))
به تدریج، آهسته آهسته
تصویری از متدرجاً
تصویر متدرجاً
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متدرجاً

متدرجاً

متدرجاً
بطور آهستگی و تدریج و کم کم. (ناظم الاطباء). به تدریج. آهسته آهسته: متدرجاً پله های ترقی را طی خواهدکرد. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به تدریجاً شود
لغت نامه دهخدا

متدرجا

متدرجا
بتدریج، آهسته آهسته، کم کم، بطور آهستگی و تدریج، به آهستگی آهسته آهسته بتدریج آهسته آهسته، متدرجا پله های ترقی را طی خواهد کرد
فرهنگ لغت هوشیار

تدریجاً

تدریجاً
متدرجاً و بطور تدریج و آهستگی. (ناظم الاطباء). به تدریج. خردخرد. کم کم. رفته رفته
لغت نامه دهخدا

متبرعاً

متبرعاً
مأخوذ ازتازی، کاری که شخص از روی اراده و میل خود از برای خدا و از جهت تحصیل ثواب و اجر اخروی می کند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مندرجان

مندرجان
دهی از دهستان چادگان است که در بخش داران شهرستان فریدن واقع است. 424 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا