جدول جو
جدول جو

معنی متحاکم

متحاکم((مُ تَ کِ))
با طرف دعوی نزد حاکم رونده
تصویری از متحاکم
تصویر متحاکم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متحاکم

متحاکم

متحاکم
با یکدیگر نزدیک حاکم شونده. (آنندراج). کسی که با خصم نزدیک حاکم شود. (ناظم الاطباء). با طرف دعوی نزد حاکم رونده. و رجوع به تحاکم شود
لغت نامه دهخدا