جدول جو
جدول جو

معنی متجنب

متجنب((مُ تِ جَ نِّ))
دوری کننده، احتراز کننده، جمع متجنبین
تصویری از متجنب
تصویر متجنب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متجنب

متجنب

متجنب
دور شونده. (آنندراج). آن که پرهیز می کند و حذر می نماید. (ناظم الاطباء). کسی که برمی گرددو دست می کشد از کسی و یا چیزی. (ناظم الاطباء). دوری کننده و احتراز کننده. (از فرهنگ جانسون) ، جنب شده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تجنب شود
لغت نامه دهخدا

متجند

متجند
از ریشه پارسی گندی لشکری سپاهی در زمره لشکریان در آینده، جمع متجندین
فرهنگ لغت هوشیار