جدول جو
جدول جو

معنی متجشم

متجشم((مُ تَ جَ شِّ))
به تکلف کاری کننده، جمع متجشمین
تصویری از متجشم
تصویر متجشم
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متجشم

متجشم

متجشم
به تکلف کار کننده و رنج آن کشنده. (آنندراج). رنج کشنده و به تکلف کار کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تجشم شود
لغت نامه دهخدا

متجسم

متجسم
کرپمند (کرپ جسم)، مهین کار، بر شونده جسم گیرنده، تناور، آنکه بر کاری و عملی بزرگ شود جمع متجسمین
فرهنگ لغت هوشیار