جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متجر

متجر

متجر
بازرگانی، کالا تجارت بازرگانی، مال التجاره کالا: شد دربار محمد غازی در دوره احمدی یکی متجر. (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار

متجر

متجر
از ’ت ج ر’، تجارت کننده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، (از ’و ج ر’) دارو گیرنده بر جور. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

متجر

متجر
تجارت کننده. (ناظم الاطباء). نعت فاعلی از اتجار. و رجوع به اتجار شود
لغت نامه دهخدا

متجر

متجر
سوداگری و تجارت و داد و ستد. (ناظم الاطباء). تجارت. بازرگانی. (از فرهنگ جانسون) ، مال التجاره. کالا. (فرهنگ فارسی معین) ، در بیت زیر بمعنی مَتجَرَه یعنی تجارتخانه و سوداجای و محل داد و ستد آمده است:
شد دربار محمد غازی
در دورۀاحمدی یکی متجر.
بهار (دیوان ج 1 ص 324)
لغت نامه دهخدا