معنی متأکد - فرهنگ فارسی معین
معنی متأکد
متأکد((مُ تَءَ کِّ))
تأکید شده، استوار، محکم
تصویر متأکد
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با متأکد
متاکد
متاکد
مستحکم، برقرار، مکرر بن یافته استوار تاکید شده، استوار محکم: و این نوع عداوت بدان مرتبه متاکد نیست
فرهنگ لغت هوشیار
متاکد
متاکد
استوار، محکم، حَصین، دَرواخ، مُدغَم، سُتوار، مَرصوص، بادَوام، مُستَحکَم
فرهنگ فارسی عمید
متوکد
متوکد
ایستاده و آماده بر کاری. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال ظل متوکداً بامر کذا و متوکزاً، ای قائماً مستعداً. (از اقرب الموارد). و رجوع به متوکز شود
لغت نامه دهخدا
متنکد
متنکد
رنجور و غمناک. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
متلکد
متلکد
متصل و پیوسته، استوار و برقرار. (ناظم الاطباء) ، چسبان. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). رجوع به تلکد شود
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.