جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با متأسی

متاسی

متاسی
تسلی گیرنده، بردبار وصابر و شکیبا پیرو آنکه بدیگری تاسی کند پیرو
متاسی
فرهنگ لغت هوشیار

متکسی

متکسی
پوشندۀ کساء یعنی گلیم. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کساء پوشیده. (ناظم الاطباء). رجوع به تکسی شود
لغت نامه دهخدا

متآسی

متآسی
غمخواری و تعزیت نماینده بعض مر بعضی را. (آنندراج). تسلی دهنده به یکدیگر. (ناظم الاطباء) ، اعانت کننده مر یکدیگر را. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا