درنگ کننده و پس مانده پسین واپسین پسس افتاده، درنگ کننده درنگ کننده پس مانده عقب افتاده مقابل متقدم: و هر چه متقدم بود بمرتبت شاید که متاخر شود، کسی که در عهد اخیر (نسبت بزمان ما) میزیسته و لکن بعضی متاخران این تعریف کرده اند و بر عکس بنا متقارب بحری بیرون آورده اند جمع متاخرین
حقیر و خوار شمرنده، استهزأکننده و مضحکه کننده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون) ، کسی که ملجاء می کند دیگری را به اطاعت و فرمانبرداری. (ناظم الاطباء) و رجوع به تسخر شود