جدول جو
جدول جو

معنی متاره

متاره((مَ رَ یا رِ))
ظرفی که از چرم دوزند، آفتابه
تصویری از متاره
تصویر متاره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با متاره

متاره

متاره
به معنی آفتابه است. (برهان) (از ناظم الاطباء). آفتابه بود. (از فرهنگ جهانگیری). مطهره. (زمخشری از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (ناظم الاطباء) ، انا و ظرفی را نیز گویند که از چرم دوزند وبه عربی مطهره خوانند. (برهان). ظرفی که بدان وضو کنند که از چرم دوزند و در اسفار بهمراه خود برند. رشیدی گفته ظاهراً در اصل مطهره است و عربی است. (از انجمن آرا) (آنندراج). آوندی چرمین که در آن آب ریزند و مسافران با خود بردارند. (ناظم الاطباء) : پس او را و جامۀ شتر او را بجستند چیزی نیافتند متاره ای دیدند که سرشار از آب، از شتر آویخته آب متاره بریختند و جنبشی دادند. (ترجمه اعثم کوفی ص 151)
لغت نامه دهخدا

ستاره

ستاره
بخت، اقبال، کرات آسمانی که در شب می درخشند، هر یک از اجسام نورانی آسمآنکه شبها از زمین به صورت نقطه های نورانی دیده می شوند، نام مادر ابوعلی سینا دانشمند نامدار ایرانی
ستاره
فرهنگ نامهای ایرانی

پتاره

پتاره
دست افزار جولاهگان جاروب مانندی که با آن آب بر جامه ای که می بافند پاشند غرواش غرواشه سمر
فرهنگ لغت هوشیار

مناره

مناره
جای نور، جای روشنایی
سازه ای بلند و ستون مانند بر بالای مساجد و معابد که از آنجا اذان می گویند، گلدسته
مناره
فرهنگ فارسی عمید