جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مبلول

مبلول

مبلول
ترکرده. (از مهذب الاسماء). تر. سرد و نمناک. (از آنندراج). نمدار و نمناک. (ناظم الاطباء). مرطوب. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

مغلول

مغلول
ویژگی کسی که غل و زنجیر به گردنش انداخته شده، بسته شده
مغلول
فرهنگ فارسی عمید

معلول

معلول
علیل، مقابلِ علت، در فلسفه آنچه چیز دیگر سبب آن باشد، نتیجه، بیمار
معلول
فرهنگ فارسی عمید