معنی مبرک - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مبرک
مبرک
- مبرک
- خوابگاه شتران، نام جایگاهی در مدینه که هنگام درآمدن بدان اشتر پیامبر (ص) آن جای بر زمین نشسته است جای خواب شتران جمع مبارک
فرهنگ لغت هوشیار
مبرک
- مبرک
- موضعی است به تهامه. (منتهی الارب) (آنندراج). جایگاهی است در تهامه به نزدیکی مکه و سورۀ فیل در این مکان فرود آمده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
مبرک
- مبرک
- جای خواب شتران. ج، مبارک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معطن. مناخ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یقال: ’فلان لیس له ُ مبرک جمل’، ای لاشی ٔ له. (اقرب الموارد) ، نشستنگاه. ج، مبارک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
مهرک
- مهرک
- از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی