جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مباضعت

مباضعت

مباضعت
جماع کردن آرمیدن: و بلفظ فعل از آنست که فعل در باب مباشرت و مباضعت مضاف با مرد است
فرهنگ لغت هوشیار

مباضعت

مباضعت
از مباضعه عربی، غِشیان. همخوابگی. آرمیدن با زن. جماع. مباعلت. مواقعه. وقاع. مقاربت. ملامسه. مماسه. مجامعت. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و بلفظ فعل از آن است که در باب مباشرت و مباضعت مضاف با مرد است. (کشف الاسرار). و رجوع به مباضعه شود
لغت نامه دهخدا

مباضعه

مباضعه
در فارسی: مباضعه و مباضعت: گای گادن جماع کردن آرمیدن: و بلفظ فعل از آنست که فعل در باب مباشرت و مباضعت مضاف با مرد است
فرهنگ لغت هوشیار

مواضعت

مواضعت
با یکدیگر قرار نهادن قرار گذاشتن: (پس بعضی از ایشان اعتراف نمودند و تمامی مواضعت و مبایعت خویش مقرر گردانید و دیگران بضرورت اقتدا کردند.) (کلیله. مصحح مینوی 324)، متارکه کردن خرید و فروش، سازواری کردن موافقت کردن، قرار گذاری، متارکه خرید و فروش، سازواری موافقت، قرار داد، جمع مواضعات
مواضعت
فرهنگ لغت هوشیار