معنی مباثت مباثت((مُ ثَّ)) سرّ خود را نزد کسی فاش کردن، از کسی غم خواری و اندوه گساری طلبیدن تصویر مباثت فرهنگ فارسی معین
مباثت مباثت سر خویش را نزد کسی فاش کردن بر باطن کار خود کسی را آگاه ساختن: و ترا گر چه مراد خویش مستور می داشتی من آثار آن می دیدم لیکن هوای تو باظهار آن رخصت نداد و اکنون که تو این مباثت پیوستی اگر باز گویم از عیب دور باشد، از کسی غمخواری و اندوهگساری طلبیدن فرهنگ لغت هوشیار
مباثه مباثه مباثت در فارسی راز فاشی (فاش پارسی است) راز گویی، فرمخوار خواهی (فرم غم) فرهنگ لغت هوشیار