معنی مأذون
مأذون
((مَ))
اجازه داده شده، یکی از مراتب دعوت اسماعیلیان
تصویر مأذون
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مأذون
مأمون
مأمون
ایمن، در امان، معتمد، امین، نام پسر هارون الرشید از خلفای بنی عباس
فرهنگ نامهای ایرانی
ماذون
ماذون
اذن داده شده، مُجاز
فرهنگ فارسی عمید
ماذون
ماذون
اجازت و دستوری داده شده کسیرا در چیزی، اذن داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
مأمون
مأمون
در امان، زنهار داده شده
فرهنگ فارسی معین
مأبون
مأبون
متهم، تهمت زده
فرهنگ فارسی معین
ماذون
ماذون
مختار، مخیر، جایز، روا، مجاز، مشروع
فرهنگ واژه مترادف متضاد