جدول جو
جدول جو

معنی مأجر

مأجر((مَ جَ))
آن چه که اجاره شود، مکان اجاره ای، جمع مآجر
تصویری از مأجر
تصویر مأجر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مأجر

مشجر

مشجر
درخت دار، درخت کاری شده، دارای نقوشی شبیه شاخ و برگ مثلاً شیشۀ مشجر
مشجر
فرهنگ فارسی عمید

ماجر

ماجر
جمع ماجر، سلاکی ها سلاکی آن چه به سلاک گرفته شود جمع ماجر مکانهای اجاره یی: همچنانست که مارا مباح کرده اند از منا کح و ماجر در حال غیبت امام. آنچه که اجاره شود مکان اجاره یی جمع ماجر
فرهنگ لغت هوشیار

متجر

متجر
بازرگانی، کالا تجارت بازرگانی، مال التجاره کالا: شد دربار محمد غازی در دوره احمدی یکی متجر. (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار