جدول جو
جدول جو

معنی مایندر

مایندر((یَ دِ))
نامادری، مادندر، مادر اندر، ماریره
تصویری از مایندر
تصویر مایندر
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مایندر

مایندر

مایندر
نامادَری، زن پدر، زن پدر کسی غیر از مادر او، مادَراَندَر
مایندر
فرهنگ فارسی عمید

مایندر

مایندر
زن پدر مادر اندر: فاطمه را عایشه مایندراست پس تو مرا شیعت مایندری. (ناصر خسرو. 412)
فرهنگ لغت هوشیار

مایندر

مایندر
به معنی مادراندر است که زن پدر باشد. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) :
دشمن ار مهر طمع دارد از او بیهدگی ست
که جهان مادر او نیست که مایندر اوست.
فرخی.
فاطمه را عایشه مایندر است
پس تو مرا شیعت مایندری.
ناصرخسرو.
شیعت مایندری ای بدنشان
شاید اگر دشمن دختندری.
ناصرخسرو.
و رجوع به مادراندر و مادندر شود
لغت نامه دهخدا

مادندر

مادندر
مادراندر، نامادَری، زن پدر، زن پدر کسی غیر از مادر او، مایَندَر
مادندر
فرهنگ فارسی عمید

مادندر

مادندر
مادر اندر: مهر فرزندی بر خواجه فکندست جهان این جهان مادر او نیست که مادندر اوست. (فرخی. د. 28)
فرهنگ لغت هوشیار

بایندر

بایندر
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان در 18 هزارگزی جنوب مرکز بخش. آب آن از چشمه و قنات، محصول آن غلات، شغل اهالی زراعت، چوبداری، قالی و گلیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

بایندر

بایندر
نام طایفه ای از ترکمانان که در زمان حکومت تیموریان و خصوصاً سلطان میرزا بایسنقر شوکت و شکوهی یافتند و چون به مخالفت میرزا بایسنقر و موافقت مسیح میرزا پسر امیر حسن بیک اتفاق نمودند در جنگ قراباغ از میرزا بایسنقر شکست خوردند. مسیح میرزا با اکثر بایندریه به قتل رسیدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 436).
لغت نامه دهخدا

فایندر

فایندر
دهی از دهستان رود میان خواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه که در 12 هزارگزی شمال باختری رودمیان و 4 هزارگزی شمال باختری میان تربت به نیازآباد واقع است. جلگه ای گرمسیر و دارای 289 تن سکنه است. آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات، پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است. راه آن مالرو است و از شمال لاج اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا