جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ماهو

ماهو

ماهو
از شخصیتهای شاهنامه، نام مرزبان مرو در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی، نام حاکم سیستان در زمان یزگرد پادشاه ساسانی
ماهو
فرهنگ نامهای ایرانی

ماهو

ماهو
نام حاکم سیستان بوده است و او از جانب یزدجرد حکومت کرد و او را ماهویه هم می گفته اند، (برهان)، نام یکی از حکام سیستان بوده که از جانب یزدگرد شهریار، حکومت داشته پس از فرار یزدگرد از لشکر اسلام و رفتن به مرو، ماهویه با خاقان ترکستان سازش کرده جمعی را فرستاده یزدگرد را کشتند، آن را ماهویه نیز گویند، (انجمن آرا) (آنندراج)، و رجوع به ماهوی و ماهویه شود
لغت نامه دهخدا

ماهو

ماهو
به معنی زیب و زینت باشد. (برهان) (آنندراج) (منتهی الارب). زیب و زینت و آرایش. (ناظم الاطباء) :
ور ز چپ اندر آیدت آهو
خوب رو را چه حاجت ماهو.
آذری (از فرهنگ رشیدی).
، چوبدست شتربانان را نیز گویند که بدان شتر را برانند. (برهان). صاحب برهان نوشته که چوب دستی ساربانان را نیز گویند و سهوکرده آن باهو است نه ماهو و به معنی عصاست. (انجمن آرا) (آنندراج). بدین معنی مصحف باهو است
لغت نامه دهخدا

ماهو

ماهو
کلمه مرکب از ’ما’ و ’هُوَ’ یعنی چه چیز است آن. (ناظم الاطباء). آن چیست. چیست آن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). سؤال بواسطۀ ماهو از ذات و حقیقت و ماهیت شی ٔ می شود چنانکه گویند ’الانسان ماهو’ و یا ’الحیوان ماهو’ که پاسخ آن ذاتیات است و چنان که در پاسخ سؤال اول باید گفته شود انسان حیوانی است ناطق و در پاسخ سؤال دوم گفته شود حیوان جسمی است نامی، حساس، متحرک بالاراده. (فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی)
لغت نامه دهخدا