مالش مالش دستمالی، کنایه از تنبیه، مجازاتمالش دادن: مالیدن، مشت مال دادن، کنایه از تنبیه کردن، برای مِثال چنانت دهم مالش از تیغ تیز / که یا مرگ خواهی ز من یا گریز (نظامی۵ - ۸۲۸) فرهنگ فارسی عمید
مالش مالش مشت ومال، ماساژ، اصطکاک، سایش، تماس، کوفتگی، مجازات، کیفر، گوشمالیمتضاد: نوازش فرهنگ واژه مترادف متضاد
مالک مالک ارباب، از نامهای خداوند، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است فرهنگ نامهای ایرانی