معنی مالح - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مالح
مالح
- مالح
- آب شور، لغت غیرفصیح است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). آب شور، و اندک بکار رود. (از اقرب الموارد) ، نبت مالح، شورگیاه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، شور و نمکین. (غیاث) (آنندراج) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، نمک سود: سمک مالح، ماهی شور. ماهی نمک سود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
صالح
- صالح
- شایسته، درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، نام پیامبر قوم ثمود
فرهنگ نامهای ایرانی
مالک
- مالک
- ارباب، از نامهای خداوند، آنکه دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد، نام فرشته ای که نگهبان دوزخ است
فرهنگ نامهای ایرانی