جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ماشطه

ماشطه

ماشطه
ماشطه در فارسی: زن شانه کننده آرایشگر: زن زن شانه کننده زن آرایشگر
فرهنگ لغت هوشیار

ماشطه

ماشطه
زن شانه کننده. (منتهی الارب) (آنندراج). زن شانه کننده و آرایش کننده عروس. (ناظم الاطباء). زنی که نیک شانه کند و شانه کردن حرفۀ او باشد. (از اقرب الموارد). زنی که موی سر زنان را شانه می کرده باشد و عروس را آرایش کند و آن را مشاطه نیز گویند، مأخوذ از مِشط که به معنی شانه است. (غیاث). عروس آرای. مُقینَه. زن که مشاطگی زنان کند. مشاطه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
علم کان نبود ز حق بی واسطه
آن نپاید همچو رنگ ماشطه.
مولوی.
به سعی ماشطه اصلاح زشت نتوان کرد
چنانکه شاهدی از روی خوب نتوان سود.
سعدی.
گاهی ز صنع ماشطه بر روی خوب روز
گلگونۀ شفق کند و سرمۀ دجی.
سعدی.
، زن نیک کارساز. ج، مواشط. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مشاطه

مشاطه
شانه کننده، کنایه از آرایشگر زنی که حرفۀ او آرایش کردن زنان دیگر است
مشاطه
فرهنگ فارسی عمید

ماشوه

ماشوه
نوعی غربال که بدان چیزها را بیزند الک، طبقی سوراخ دارکه بدان روغن و شیرو مانند آنرا بیزند ترشی پالا
فرهنگ لغت هوشیار