جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ماسوا

ماسوا

ماسوا
مأخوذ از تازی بیرون از و خارج از و بغیر و جز آن و علاوه بر آن و باضافه. (ناظم الاطباء). و رجوع به معنی دوم ’ما’ شود، آنچه سوای ذات باری تعالی است و آن همه موجودات و مخلوقات است. (غیاث) (آنندراج) : خالد ندانست که سیف اﷲ مقتول شمشیر ماسوا و مقهور سنان و تیر اعدا نگردد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 458). و رجوع به ماسوی شود
لغت نامه دهخدا

مساوا

مساوا
مساوات: آزار مگیر از کس بر خیره و مازار کس را مگر از روی مکافات ومساوا. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار

کاسوا

کاسوا
دهی جزء دهستان وزواءبخش دستجرد شهرستان قم، واقع در 21هزارگزی شمال باختر دستجرد، 6هزارگزی راه عمومی قاهان. در کوهستان و سردسیر است و 931 تن سکنه دارد. محصول آن غلات و بنشن و میوه جات و شغل اهالی زراعت و تخت کشی است. مزرعۀ ییلاق جزو این ده است. دبستان و 13 امام زاده و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 173)
لغت نامه دهخدا

مالوا

مالوا
از ممالک ناحیۀ وسطای رود سند است که در تصرف ساسانیان بوده است. (ایران در زمان ساسانیان ص 158). بنقل بیرونی در التفهیم به عقیدۀ هندوان مملکتی است در قبهالارض: و اما هندوان همی گویند که آنجا جایی است بلند، نام او لنک و آرامگاه دیو و پری است و بر آن خط که از لنک تا به کوه میرو کشد شهر اوزین است اندر مملکت مالوا و قلعۀ روهیتک و دشت تانیشر و ولایت جمن، آنگاه کوههای سردسیر با برفها که میان هندوستان اند و میان زمین ترک. (التفهیم صص 193- 194). و رجوع به همین مأخذ (متن و حاشیه) و تحقیق ماللهند ص 82، 93، 99 و 153 و مالوه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا