متساور متساور کسی که می نمایاند خود را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، ظاهر و هویدا شده. (ناظم الاطباء). ظاهر شونده. خود را بلند نماینده. (از منتهی الارب). و رجوع به تساور شود لغت نامه دهخدا
ماساژد ماساژد نام یکی از طوایفی است که در حوالی بحر خزر سکنی داشته اند و همان ماگوگ مزبور در توریه و مأجوج مسطوردر قرآن است. (التدوین). و رجوع به ماساژتها شود لغت نامه دهخدا
ماساژ ماساژ مالش دادن ماهیچه های بدن که به منظور رفع خستگی، رفع اختلال یا حفظ سلامتی انجام می شود فرهنگ فارسی عمید