جدول جو
جدول جو

معنی مادی

مادی
کسی که منشأ خلقت را ماده و تحولات طبیعی مربوط به آن می داند و قائل به خداوند نیست، مال دوست، پول پرست
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مادی

مادی

مادی
از مردم ماد مثلاً سرباز مادی، مربوط به ماد مثلاً هنر مادی، زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که در سرزمین ماد رایج بوده است
مادی
فرهنگ فارسی عمید

مادی

مادی
مادی در فارسی: پارسی تازی گشته ماتکیک منسوب به ماده: چیزی که مربوط به ماده است امور مادی: نفس... گوهریست چون گوهرمادی که او را صورتی نباشد، آنچه که مربوط به پول و اقتصاد است، کسی که ماده را اصل واساس جهان آفرینش داند جمع مادیون مادیین، پول پرست مقتصد
فرهنگ لغت هوشیار

مادی

مادی
تهیه شده از مادّه، مربوط به مادّه، پول پرست، در فلسفه ماتریالیست
مادی
فرهنگ فارسی عمید