جدول جو
جدول جو

معنی ماچ مالی کردن

ماچ مالی کردن
پیاپی بوسیدن
تصویری از ماچ مالی کردن
تصویر ماچ مالی کردن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ماچ مالی کردن

ماچ مالی کردن

ماچ مالی کردن
بسیار بوسیدن کسی را. سر و روی کسی را فراوان پی درپی بوسیدن
لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن

ماست مالی کردن
امری را که ممکن است موجب نزاع شود لاپوشانی کردن و آنرا مورد توجیه و تاویل قراردادن رفع و رجوع کردن
فرهنگ لغت هوشیار

خاک مالی کردن

خاک مالی کردن
خاک مال کردن. شستن با مالیدن خاک و آب با هم بچیزی
لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن

ماست مالی کردن
امری را که ممکن است موجب مرافعه و نزاع شود لاپوشانی کردن و آن را مورد توجیه و تأویل قرار دادن. رفع و رجوع کردن. سروته کاری را به هم آوردن و ظاهر قضایا را به نحوی درست کردن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). به نحوی خطایی را پوشانیدن. به زرنگی و چربدستی عیوب کسی را پوشیدن. پوشانیدن خطایی یا عیبی و غیره. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

ماست مالی کردن

ماست مالی کردن
لاپوشانی کردن، عیب پوشاندن، سرسری برخورد کردن، سرسری رفع و رجوع کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد