جدول جو
جدول جو

معنی ماتادور

ماتادور((دُ))
کسی که در میدان عمومی با گاو مبارزه می کند، گاوباز
تصویری از ماتادور
تصویر ماتادور
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ماتادور

ماتادر

ماتادر
آنکه در میدان عمومی باگاو بجنگد و درصورت امکان او را بکشد گاو باز
فرهنگ لغت هوشیار

مستأور

مستأور
نعت فاعلی از مصدر استیوار. شتابنده در تاریکی و ترسنده. (منتهی الارب) ، سخت خشمگین شونده، شتر نر که آمادۀ برجستن باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، فرارکننده و گریزنده. (اقرب الموارد). و رجوع به استئوار و استیوار شود
لغت نامه دهخدا

مأدور

مأدور
دبه خایه. ج، اُدُر، مآدیر. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). کسی که پردۀ صفاق او پاره شود و روده هایش پایین افتد و گویند بیماری فتق که به یکی از دو خایۀ او رسیده باشد. (از ذیل اقرب الموارد). آدر. دبه خایه. غُر. غُرغُر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا