جدول جو
جدول جو

معنی لیفتراک

لیفتراک((تِ))
نوعی چرثقیل برای بلند کردن و جابه جایی بارهای سنگین، افرازه (واژه فرهنگستان)
تصویری از لیفتراک
تصویر لیفتراک
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لیفتراک

لیف ناک

لیف ناک
دارای لیف: حنظل نرو ماده باشد و ماده نرم و سپید و بی لیف بودونرلیف ناک باشد
فرهنگ لغت هوشیار

لیف ناک

لیف ناک
دارای لیف، رجوع به لیف شود: حنظل، نر و ماده باشد و ماده نرم و سپید و بی لیف بود و نر لیف ناک باشد، (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

ایتراک

ایتراک
ائتراک. استوار و کلان گردیدن درخت. (منتهی الارب). استوار و کلان گردیدن درخت اراک و یا جوان شدن. (ناظم الاطباء) ، در ترکی به معنی چکمه است و ایتوکچی بمعنی سازندۀ کفش از پوست بیدستر است. (’جغتایی 98’، از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

لیرترک

لیرترک
دهی از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهگیلویۀ شهرستان بهبهان واقع در 47000گزی شمال خاوری بهبهان و 25000گزی شمال شوسۀ آرو به بهبهان. کوهستانی، معتدل و مالاریائی. دارای 75 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات، پشم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و حشم داری و صنایع دستی قالیچه و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

فتراک

فتراک
تَرک بَند، تسمه و دوال که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی به ترک می بندند، سَموت، برای مِثال برافگند برگستوان بر سمند / به فتراک بربست پیچان کمند (فردوسی - ۷/۵۰۶)
فتراک
فرهنگ فارسی عمید

فتراک

فتراک
تسمه و دوالی که از پس و پیش زین اسب آویزند سموت زین ترک بند
فتراک
فرهنگ لغت هوشیار

فتراک

فتراک
ترک بند، تسمه و دوالی که از عقب زین اسب می آویزند و با آن چیزی را به ترک می بندند، سموت
فتراک
فرهنگ فارسی معین

فتراک

فتراک
تسمه و دوالی باشد که از پس و پیش زین اسب آویزند، و آن را به ترکی قنجوقه گویند. (برهان). سموت زین باشد. (اسدی). ترک بند. (یادداشت بخط مؤلف) :
برافکند برگستوان بر سمند
به فتراک بربست پیچان کمند.
فردوسی.
احمد مرسل که خرد خاک اوست
هر دو جهان بسته به فتراک اوست.
نظامی.
به فتراک ار همی بندی خدا را زود صیدم کن
که آفتهاست در تأخیر و طالب را زیان دارد.
حافظ
لغت نامه دهخدا