جدول جو
جدول جو

معنی لیت شدن

لیت شدن((شُ دَ))
آب افتادن میوه ای به سبب فشار چنان که به حد اضمحلال رسد، له شدن، بسیار پخته شدن بادنجان و کدو و بامیه به طوری که به لزجی گراید
تصویری از لیت شدن
تصویر لیت شدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لیت شدن

لیت شدن

لیت شدن
آب افتادن میوه ای بسبب فشار چنانکه بحد اضمحلال رسد له شدن، بسیار پخته شدن بادنجان و کدو وبامیه بطوری که بلزجی گراید
فرهنگ لغت هوشیار

لیت شدن

لیت شدن
له شدن. آب افتادن میوه ای بر اثر فشار، چنانکه به حد اضمحلال برسد. به لزجی گرائیدن بر اثر فشار یا پختن
لغت نامه دهخدا

لخت شدن

لخت شدن
سست و بیحال شدن، همه لباسها را از تن بیرون کردن برهنه شدن
لخت شدن
فرهنگ لغت هوشیار

خیت شدن

خیت شدن
شرمنده شدن. پس از بازماندن از دعوی خود. (یادداشت بخط مؤلف). بور شدن. کنفتی بارآوردن
لغت نامه دهخدا

لخت شدن

لخت شدن
جامه از تن بیرون کردن. کندن لباس بتمامی. کندن همه جامه چنانکه گاه ورود به حمام
لغت نامه دهخدا

لیز شدن

لیز شدن
نسو شدن. حالت لغزانی یافتن، لزج شدن. از حالت طبیعی بگشتن، چنانکه هندوانۀ مانده به زمستان یا بامیۀ بسیار پخته
لغت نامه دهخدا