جدول جو
جدول جو

معنی لهنج

لهنج((لَ هَ))
سنگی که گازران جامه بر آن زنند و شویند، فسان
تصویری از لهنج
تصویر لهنج
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لهنج

لهنج

لهنج
صاحب برهان گوید: سنگ گازری باشد، یعنی سنگی که گازران جامه بر آن زنند وشویند و به معنی سنگ کارد هم گفته اند که فسان باشد وبه معنی ساز گازر و ساز گاری هم به نظر آمده است و جای دیگر ساز گازر و ساز گازری نوشته بودند و این به معنی اول مناسبتی دارد و ظاهراً که میان این دو کس خلط شده باشد چه یکی ساز گاری و دیگر ساز گازری نوشته است. و الله اعلم - انتهی. صاحب انجمن آرا گوید: سنگ کارد که فسان گویند و در این لغت تصحیف خوانی کرده اند و اختلاف شد چنانکه سنگ گازر و غیره. صاحب جهانگیری گوید: دو معنی دارد اول سنگ کارد باشد و آن را فسان نیز گویند و دوم به معنی سازگاری آمده است - انتهی
لغت نامه دهخدا

دهنج

دهنج
پارسی تازی گشته دهنه از سنگ های گرانبها زنگار کانی آنچه که شبیه به دهان باشد: دهانه مشک دهانه خیک دهانه غار، لگام اسب لجام افسار، میله ای آهنین متصل به افسار که در دهان اسب اقتد، زنگار معدنی که از معدن مس حاصل شود و رنگ آن بسبزی و طعم آن شیرین مایل بتلخی است دهنج دهنه فرنگ زاج سبز سولفات دوفر
فرهنگ لغت هوشیار

دهنج

دهنج
سولفات دوفر، ترکیب اکسید دوفر و جوهر گوگرد، زاجِ سَبز، زَنگار مَعدَنی، دَهَنِه، دَهَنِه فَرَنگ
دهنج
فرهنگ فارسی عمید

نهنج

نهنج
طبقی در گل های مرکب که گل های کوچک بر روی آن قرار می گیرد
جوال بافته شده از مو یا پشم برای نگهداری آرد، گندم و امثال آن
نهنج
فرهنگ فارسی عمید

آهنج

آهنج
آهنجیدن، پسوند متصل به واژه به معنای آهنجنده مثلاً تیغ آهنج، جان آهنج، دم آهنج، شمشیرآهنج
آهنج
فرهنگ فارسی عمید