جدول جو
جدول جو

معنی لوعت

لوعت((لَ عَ))
بی تابی کردن، سوزش دل از غم یا عشق
تصویری از لوعت
تصویر لوعت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لوعت

لوعت

لوعت
ناشکیبایی و بی آرامی کردن، سوزش قلب و رنج و سختی از عشق یا از اندوه یا از مرض
لوعت
فرهنگ فارسی عمید

لوعت

لوعت
سوزش. حُرقه. (مهذب الاسماء). سوزش دل از عشق. (غیاث). سوزش و سوختن دل از عشق. التیاع. سوزش عشق دل را. (بحرالجواهر). سوزش دل. (دهار). سوزش درون و رنج و تعب از عشق و دوستی یا از اندوه و بیماری، سیاهی سرپستان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

لوعه

لوعه
لوعت در فارسی سوزش، ناآرامی بی شکیبی، سوز و گداز سوز شیفتگی، سیاهی سر پستان، بیمار شدن
فرهنگ لغت هوشیار

روعت

روعت
روعه. خوف و ترس. (غیاث اللغات) : چون چشم ناصرالدین بر طلعت ملک افتاد روعت ملک و شکوه پادشاهی زمام اختیار از دست او بستد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 104). و رجوع به روعه شود، بهره ای از زیبایی: چشم جهان بینی او داغ کردند و برروعت جمال و طلعت چون هلال او ببخشودند. (ترجمه تاریخ یمینی) ، دل و عقل. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

لولت

لولت
موضعی به مازندران. (سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 122). دهی کوچک از دهستان بندرج بخش دودانگۀ شهرستان ساری واقع در بیست هزارگزی شمال کهنه ده، کنار راه مالرو عمومی دودانگۀ ساری. دارای 80 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

لوهت

لوهت
نام یکی از انهار هند، نام موضعی به هند، نام کوهی به هند، نام حوضی در دامنۀ کوه لوهت به هند. رجوع به ماللهند بیرونی ص 124، 129، 153 و 27 شود
لغت نامه دهخدا