معنی لوطی گری - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لوطی گری
لوطی گری
- لوطی گری
- داشواری (گویش تهرانی) بامونگری عمل لوطی جوانمردی: فلانی خیلی لوطی گری دارد
فرهنگ لغت هوشیار
لوطی گری
- لوطی گری
- صفت لوطی. جوانمردی. بخشندگی. آزادگی.
- لوطی گری سر کسی شدن، از آداب لوطیان بوئی و بهره ای داشتن
لغت نامه دهخدا
موذی گری
- موذی گری
- موتکی موتک گری حیله گری و بد جنسی: (با نرمش و سهولتی دلپسند که از موذی گری و پست نهادی خالی بود کارهارا قبضه میکرد) (شام. 66)
فرهنگ لغت هوشیار