جدول جو
جدول جو

معنی لوژ

لوژ
گردونه ای کوچک که روی آن نشینند و در پیست های اسکی روی برف سر خورند
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لوژ

لوژ

لوژ
وسیله ای جهت سر خوردن روی یخ و برف که در پیستهای اسکی روی آن می نشیند
فرهنگ لغت هوشیار

لوژ

لوژ
دستگاهی برای سُر خوردن روی برف و یخ که در پیست های اسکی روی آن می نشینند
فرهنگ فارسی عمید

لوز

لوز
بادام، میوه ای کوچک، کشیده و تقریباً بیضی شکل با دو نوع تلخ و شیرین که روغن آن مصرف دارویی دارد، گیاه درختی این میوه با برگ های باریک و گل های صورتی، چشم معشوق
لوز
فرهنگ فارسی عمید