جدول جو
جدول جو

معنی لوره

لوره((رِ))
زمینی که سیلاب آن را کنده و گود کرده باشد، لورکند
تصویری از لوره
تصویر لوره
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لوره

لوره

لوره
زمینی که سیلاب آنرا کنده باشد: برآن کناره او لوره و بزیر گلی که تابه پالان پیل اندرو شدی ستوار. (فرخی. د. 62)
فرهنگ لغت هوشیار

لوره

لوره
لورکند، برای مِثال دلش نگیرد از این کوه و دشت و بیشه و رود / سرش نپیچد از این آب کند و لوره و جر (عنصری - ۳۳۶)
لوره
فرهنگ فارسی عمید

لوره

لوره
کنده بود گل در او مانده از آب سیل. (فرهنگ اسدی نخجوانی). و به روایت دیگر کورۀ سیلاب کنده بود. اعنی سیلی که در دامن کوه باشد و زمین گوشده باشد و گل در او مانده. (صحاح الفرس). آنچه که امروز متداول است کوره است با کاف. به معنی لورکند است که زمین سیلاب کنده باشد و به این معنی با زاء هم به نظر آمده است. (برهان). رهگذر سیل. جائی که سیل کنده باشد. به معنی لورکند است. (جهانگیری) :
ترا بزرگ سپاهی است وین دراز رهی است
همه سراسر پر خار و مار و لوره و جر.
فرخی.
بر آن کنارۀ او لوره و به زیر گلی
که تا به پالان پیل اندر اوشدی ستوار.
فرخی.
دلش نگیرد ازین دشت و کوه و بیشه و رود
سرش نگردد ازین آبکند و لوره و جر.
عنصری.
شد از آب کنور آن سو دو فرسنگ
در آن دشت فراخ و لورۀ تنگ.
امیرخسرو (از جهانگیری).
و رجوع به لور شود
لغت نامه دهخدا