جدول جو
جدول جو

معنی لوبشه

لوبشه((بَ شَ یا ش ِ))
غله کوفته شده که هنوز از کاه جدا نشده باشد
تصویری از لوبشه
تصویر لوبشه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لوبشه

لواشه

لواشه
لبیش، تکۀ ریسمانی که بر سر چوب بسته شده و هنگام نعل کردن اسب لب او را در حلقۀ ریسمان می گذارند و می پیچند تا آرام بایستد
لواشه
فرهنگ فارسی عمید

لواشه

لواشه
پارسی تازی گشته لواشه لوایشه لبیشه ریسمانی برای ستور
لواشه
فرهنگ لغت هوشیار

لویشه

لویشه
ریسمانی که بشکل حلقه برسرچوبی نصب کنند و اسب و خر چموش را در آن حلقه نهند و بتابند تا حرکات ناپسند نکنند: پیش آرد هی هی و هیهات را و ز لویشه پیچد او لبهات را (مثنوی لغ) غله کوفته شده که هنوز از کاه جدا نکرده باشند
فرهنگ لغت هوشیار

لویشه

لویشه
ریسمانی که به شکل حلقه بر سر چوبی نصب کنند و اسب و خر چموش را در آن حلقه نهند و بتابند تا حرکات ناپسند نکنند، لویش، لویشن، لبیشه، لبیشن، لباشه، لواشه، لباچه
لویشه
فرهنگ فارسی معین

لوبیه

لوبیه
لیبی. لیبوی. گاه لوبیه گویند و از آن آفریقا اراده کنند مقابل آسیا و اورفی (اروپا). رجوع به اورفی در معجم البلدان شود. افریقیه. شهری است بین اسکندریه و برقه و نسبت بدان را لوبی گویند. ابوریحان گوید: یونانیان معمورۀ زمین را سه بخش کنند در زمین مجتمع آن سه باشد، آنچه از آن و بحرالروم به جانب جنوب بود لوبیه نامیده شود و بحر محیط از جانب مغرب و مصر از جهت شمال و دریای حبشه (احمر) از جهت جنوب و خلیج قلزم و دریای سوف یا بردی از جهت مشرق آن را محدود سازد و اینهمه را لوبیه گویند و بخش دیگر آن اورفی و دیگری آسیاباشد. (از معجم البلدان). ابوریحان گوید: یونانیان را قسمتی است سه گانه به خلاف و آن چنان است که بر زمین مصر او را دو پاره کردندو آنچه از سوی مشرق بود به اطلاق ایسیا نام کردند و آنچه از سوی مغرب بود دریای شام او را به دو پاره کرده یکی سوی جنوب نامش لوبیه و اندر او سیاهان و گندم گونانند و دیگر سوی شمال نامش اوربی و اندر او سپیدان و سرخان اند. (از التفهیم ص 195). حمداﷲ مستوفی گوید: اهل یونان گویند که حکمای ماتقدم ربع مسکون را از مصر بر بدونیم توهم، کرده اند شرقی آن را ایسیا خوانند و غربی آن را دریای شام بدونیم کرد، جنوبی آن را که ربع اصل باشد لوبیه خوانند و آن مقام سیاهان است وشمالی آن را که ربع دیگر بود اورفی گویند و آن مقام سفیدان و سرخ چهرگان است. (نزهه القلوب چ اروپا مقالۀ سوم ص 19). رومیان گفتندکه همه آبادانی جهان سه قسم است: قسم دوم مشرق وی اول حدود مصر است از خط استوا تا به دریای روم و جنوب او بیابانی است که میان بلاد مغرب است و میان بلاد سودان و مغرب وی دریای اقیانوس مغربی است و شمال او دریای روم است و این قسم را لوبیه خوانند. (حدود العالم) (قاموس الاعلام ترکی). رجوع به لیبی و لیبیا شود
لغت نامه دهخدا

لوبکه

لوبکه
ویلهلم. متخصص تاریخ صنایع از مردم آلمان، مولد دُورتُموند (1826-1893 میلادی)
لغت نامه دهخدا

لوبره

لوبره
میش دشتی را گویند و در بعض از نسخ گاومیش دشتی نوشته اند. (برهان). صاحب انجمن آرا و آنندراج بر این قول برهان که گوید به معنی گاومیش دشتی نیز آمده خرده گرفته و گفته اند: و معلوم شد که میش دشتی را گاومیش دشتی خوانده چه در فرهنگها چنان چیزی نیست
لغت نامه دهخدا