جدول جو
جدول جو

معنی لنگر انداختن

لنگر انداختن((~. اَ تَ))
توقف کردن کشتی بندر، کنایه از ماندن زیاد در جایی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لنگر انداختن

لنگر انداختن

لنگر انداختن
مقابلِ لنگر کشیدن، از حرکت باز داشتن کشتی با انداختن لنگر آن در آب، توقف کردن کشتی در بندر
کنایه از اقامت طولانی داشتن در جایی
لنگر انداختن
فرهنگ فارسی عمید

لنگر انداختن

لنگر انداختن
توقف کردن او در دریا با افکندن لنگردر آب، قرار گرفتن، مقام گرفتن
لنگر انداختن
فرهنگ لغت هوشیار