تنگ اندرماندن. گرفتار شدن. در سختی و مضیقه گیر کردن. راه فرار و نجات مسدودماندن. در سختی و فشار و بی چیزی ماندن: شکیبایی و تنگ مانده به دام به از ناشکیبا رسیدن به کام. ابوشکور. و بهر طریقی کار بر لشکر شریک سخت کردندتا لشکر به تنگ اندر ماندند و گرسنه شدند. (تاریخ بخارا ص 75)