معنی لمس شدن - فرهنگ فارسی معین
معنی لمس شدن
- لمس شدن((~. شُ دَ))
- بی حس و حرکت شدن
تصویر لمس شدن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لمس شدن
لمس شدن
- لمس شدن
- فالج گونه شدن. بی حس و بی حرکت ارادی گشتن اندامی. لَس شدن. بی حس و حرکت شدن عضوی: دستم لمس شده است، حرکت نمیکند
لغت نامه دهخدا