جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لکهن

لکهن

لکهن
روزه ای که هندوها می گیرند، برای مِثال الا تا مؤمنان گیرند روزه / الا تا هندوان گیرند لکهن (منوچهری - ۸۸)
لکهن
فرهنگ فارسی عمید

لکهن

لکهن
صومی که بت پرستان از برای احترام بت دارند و به اعتقاد ایشان که این روزه داشتن ایشان را فربه و قوی جثه کند. سنائی مؤید این اعتقاد گوید:
گر همی لکهنت کند فربه
سیر خوردن ترا ز لکهن به.
سنائی.
صاحب برهان گوید: روزه و گرسنگی و فاقه باشد که بت پرستان در دین و آیین و کیش و مذهب خوددارند. (برهان). روزۀ هندوان است. (انجمن آرا) :
خوان او دایم پر زایر و پر مهمان
ور جز این باشد حقا که کند لکهن.
فرخی.
الا تا مؤمنان دارند روزه
الا تا هندوان گیرند لکهن.
منوچهری.
گرفته همه لکهن و بسته روی
که و مه زنخ ساده کرده ز موی.
اسدی (گرشاسب نامه).
نیابد فضل و مزد روزه داران
برهمن، گرچه چون روزه ست لکهن.
ناصرخسرو.
، جوع. چیزی بسیار خوردن و سیر نشدن. (برهان) (صاحب برهان لفظ لکهن را در هر دو معنی به گفتۀ بعضی هندی دانسته است)
لغت نامه دهخدا

لکین

لکین
نمد که از پشم گوسفند مالند: همی تا بود نزد اهل خرد سقرلاط افزون بها از لکین... . (پور بهای جامی جها)
فرهنگ لغت هوشیار

لکنه

لکنه
لکنت در فارسی ژودش تاتا گرفتگی و لکنت زبان را گویند تمندگی تپغ بنگرید به لکنه بنگرید به لکنه لکنت: مگر لکنه ای بودش اندر زبان که تحقیق مفحم نکردی بیان. (بوستان لغ.: لکنت)
فرهنگ لغت هوشیار

لهکن

لهکن
روزه هندوان برهمایی: الا تا مومنان گیرند روزه الا تا هندوان گیرند لگهن. (منوچهری د چا 60: 1)
فرهنگ لغت هوشیار

تکهن

تکهن
اخترگویی کردن. (تاج المصادر بیهقی). فالگویی کردن و فالگو شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شبیه گفتار کاهنان گفتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا