معنی لکه کردن
لکه کردن
((لُ کَ یا کِ. کَ دَ))
جمع کردن، توده کردن
تصویر لکه کردن
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با لکه کردن
لکه کردن
لکه کردن
جمع کردن توده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
چکه کردن
چکه کردن
ریختن قطرات آب از سقف و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تلکه کردن
تلکه کردن
کنایه از کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تلکه کردن
تلکه کردن
باج گرفتن، رشوه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
چکه کردن
چکه کردن
Dribble, Ooze
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکه کردن
تکه کردن
Chip
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تکه کردن
تکه کردن
откалывать
دیکشنری فارسی به روسی
چکه کردن
چکه کردن
капать , сочиться
دیکشنری فارسی به روسی
تکه کردن
تکه کردن
abplatzen
دیکشنری فارسی به آلمانی