جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لک لکونه

لک لکونه

لک لکونه
حق و حساب: مامور اجرا آمد اینجا پنج تومان هم از مالک لکونه گرفت
لک لکونه
فرهنگ لغت هوشیار

لکلکانه

لکلکانه
پرداختی پس از پرداختی گزاف، اخذی پس از اخذی نامشروع، زیانی بر سر زیانی
فرهنگ لغت هوشیار

لکلکانه

لکلکانه
پرداختی پس از پرداختی گزاف، اخذی پس از اخذی نامشروع، زیانی بر سر زیانی
لکلکانه
فرهنگ فارسی معین

لکلکانه

لکلکانه
برسری. زاید. پرداختی پس از پرداختی گزاف. اخذی دیگر پس از اخذی نامشروع. زیانی بر سر زیانی. خرجی زاید پس از خرجهای غیرضروری دیگری. مالی قلیل به ستم گرفته پس از مالی کثیر به ستم گرفته. زیانی خرد پس از زیانی بزرگ. مطالبت مالی دیگر پس از اخذ مالی به ستم. کمی پس از بسیاری که به ستم گرفته اند. رنجی کم که به دنبال رنجی بسیار دهند: اینهم لکلکانه اش بود یا است، یعنی اصل مالی که پرداخته شد بر غیرحق بود، حالا این زیادتی که بر آن گرفته میشود دیگر ناحق تر است
لغت نامه دهخدا