لک گذاشتن لک گذاشتن متهم کردن رسوا کردن: دختره بی شرم خ... میخواهی لک روی دخترم بگذاری ک فرهنگ لغت هوشیار
هم گذاشتن هم گذاشتن بستن بر هم نهادن (کتاب دفتر و غیره را)، سروته مطلبی را درز گرفتن موضوی را که مطرح مذاکره است ناگفته نهادن، یا هم گذاشتن چشم. بستن پلکهای چشم، نادیده انگاشتن، اغماض کردن فرهنگ لغت هوشیار