جدول جو
جدول جو

معنی لک دیدن

لک دیدن((~. دِ دَ))
دیدن لکه های خون غیر عادی در زنان که دلیل بیماری زنانه است
تصویری از لک دیدن
تصویر لک دیدن
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لک دیدن

لک دیدن

لک دیدن
لک دیدن زن. خون دیدن زن حایض شدن: زن آبستن که لک ببیند یا خطری متوجه او بشود بکمرش بسته سر آنرا قفل میزنند... یا لک دیدن میوه. فاسد شدن قسمتی از میوه بر اثر ضربه
فرهنگ لغت هوشیار

لک دیدن

لک دیدن
حائض شدن. خون دیدن زن. بی نماز شدن زن، رنگ بگردانیدن نقطه ای از میوه از ضربت یا آسیبی
لغت نامه دهخدا

لک دیده

لک دیده
حایض بی نماز (زن)، میوه ای که قسمتی از آن بر اثر ضربه فاسد شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار

لک دیده

لک دیده
نعت مفعولی از لک دیدن. حائض. بی نماز، میوه که نقطه ای از آن براثر ضربه و آسیب رنگ بگردانیده باشد
لغت نامه دهخدا

لب دادن

لب دادن
بوسه دادن: لب بخسرو ده و آنگاه به لاغ با مگس گو ز شکر دور مشو. (امیر خسرو لغ) یا لب دادن ظرفی. بعضی از ظرفها چون مایعی از آنها سرازیر کنند در ظرف دیگر پراکنده نشود آنرا لب دادن گویند بر خلاف ظرفی که لب ندهد (آب یا مایع مستقیم در ظرف زیرین فرونریخته وبزمین ریزد)
فرهنگ لغت هوشیار

لت دادن

لت دادن
لت دادن آب. قسمتی از آب را در مجرای غیر صاحب آن افکندن
لت دادن
فرهنگ لغت هوشیار