جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با لفتره

لفتره

لفتره
سفله، فرومایه، رذل، پست، برای مِثال جام زر بر دست نرگس می نهی / لفتره را میر مجلس می کنی (عطار - لغتنامه - لفتره)
لفتره
فرهنگ فارسی عمید

لفتره

لفتره
مردم سفله و فرومایه و کمینه و اراذل را گویند. (برهان) :
جام زر بر دست نرگس می نهی
لفتره را میر مجلس میکنی.
عطار
لغت نامه دهخدا

لوتره

لوتره
زبانی غیر معمول که دوکس باهم قرار داده باشند که بدان سخن گویند تا دیگران ازآن چیزی نفهمند زبان شکسته: مردم استراباد بدو زبان سخن گویند: یکی به لوترا (ی) استرابادی ودیگری بپارسی کردانی
فرهنگ لغت هوشیار

شفتره

شفتره
پراکندگی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

شفتره

شفتره
پراکنده و متفرق گردیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). پراکنده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا