جدول جو
جدول جو

معنی لسان الغیب

لسان الغیب((لِ نُ لْ غَ))
آن که اسرار نهانی و پنهان گوید، لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ غزل سرای نامی ایران
تصویری از لسان الغیب
تصویر لسان الغیب
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با لسان الغیب

لسان الغیب

لسان الغیب
آنکه اسرار نهانی گوید. لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی
لسان الغیب
فرهنگ فارسی عمید

لسان الذئب

لسان الذئب
زبان گرگ گونه ای از گاو زبان یکی از گونه ها گاو زبان است که آن را حالوم وانخوسا نیز نامند
فرهنگ لغت هوشیار

لسان الحیه

لسان الحیه
سرخس خونبند، گیاه مار زبان گونه ای سرخس که در تمام نقاط مرطوب و معتدل فراوان است و هر پایه اش دارای دو برگ است یکی گسترده و دیگری بصورت ساقه که هاگدانها بصورت سنبله ای بر روی آن قرار گرفته اند. از انساج این گیاه برای بند آوردن خون و التیام جراحات و بعنوان قابض استفاده میشود، مار زبان
فرهنگ لغت هوشیار

لسان الالغیب

لسان الالغیب
آنکه اسرار نهلانی و پنهان گوید: و از القای لسان الغیب این کتاب به کتاب روضات الجنات فی اوصاف مدینه الهرات موسوم گشت، لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ
فرهنگ لغت هوشیار

لسان الکلب

لسان الکلب
حماض. نباتی است دوائی. و حماض را بدین اسم باز خوانند. (اختیارات بدیعی). از گیاهان دولپه ای پیوسته گلبرگ و از تیره گاوزبانیان است، خشونت برگهای باریک آن بسیار و بواسطۀ سمیت کمتر مورد استعمال دارد. (گیاه شناسی گل گلاب ص 242). نزد بعضی لسان الحمل و نزد جمعی حماض صغیر است و مذکور شد و نزد بعضی نباتی است برگش شبیه به برگ بارتنگ و درازتر و باتقعیر و بسیار نرم و اطرافش تند و ساقش زیاده بر دو ذرع و شعبه او بسیار و گره دار و باریک و گلش بنفش و تخمش باریک و اول تابستان میروید و منبتش حوالی آبهاست و بیخش سفید و پرشعبه و شعبها مثل ریسمان باریک و مشبک. در اول گرم و در دوم خشک و طبیخ او بقدر یک رطل رافع (؟) سپرز و ضمادش جهت التیام زخمهای تازه و گوشت آوردن زخمهای کهنه مؤثر است. (تحفۀ حکیم مؤمن)
لغت نامه دهخدا